امروزه فارغ از مکاتب مختلف مدیریتی و دانش روز ، رویکرد مدیران کشورمان نسبت به مردم در حوزه مدیریت و تصمیم گیری به دو دسته کلی تقسیم می گردد .
گروه اول مدیرانی هستند که معتقدند مدیران بایستی به تنهایی تصمیم گیری نمایند و مسئله را حل کنند . این گروه معتقد است مدیر بایستی فاصله خود را با مردم حفظ کند و ارتباط بیش از حد با مردم را مضر می دانند.معمولا مسائل را با مردم در میان نمی گذارند و در فضای ارتباطی خود با مردم فاصله و حریم تعریف میکنند . اتاق هایی بزرگ با معماری شکسته ، میزهای بزرگ مدیریتی ، دکوراسیون و چینش خاص اتاق ، تعریف زمان خاص و محدود دیدار عمومی و ارجاع امور به سایرین جهت مواجهه کمتر از ویژگی های رفتاری این دسته از مدیران است که بر خواسته از اندیشه و نگرش ایشان است. این گروه ، مدیران را افرادی می دانند که بر مردم مدیریت می کنند و مردم را معمولا نا آگاه و بی نظر می دانند . از دستیابی مردم به اطلاعات ممانعت می کنند و از ارائه گزارش و پاسخ روشن به مردم ابا دارند . در حل بحران ها مردم را دخیل نمی کنند و بالعکس با استفاده از ابزار های مختلف مانند رسانه و عملیات های نرم و سخت سعی می کنند توجه مردم را از مسئله اصلی منحرف نمایند .در واقع مردم در امور مدیریتی ایشان نا محرم هستند .
در تاریخ 13 فروردین ماه بعد از 9 روز مذاکره میان نمایندگان ایران و 5+1 بیانیه ای از سوی طرفین قرائت گردید . صدور این بیانیه پایانی بود بر تمام گمانه زنی ها در مورد نتیجه این مذاکرات . بیانیه ای که بناست به عنوان دست مایه توافق نهایی در تاریخ 10 تیرماه قرار گیرد. برخی از کارشناسان این بیانیه را همان متن نهایی توافق می داند و برخی دیگر مانند آقای عراقچی عضو تیم مذاکره کننده جایگاه این بیانیه را کمتر از یک چرک نویس میداند.
بیانیه ای که به محض قرائت حاشیه ساز شد . وزارت خارجه ایران و آمریکا دو تفسیر متفاوت از این بیانیه ارائه نمودند و هر دو طرف دیگری را به تفسیر به رای یا حذف بخش هایی از تفاهمات متهم نمودند. البته با رجوع به خاطرات تفاهم نامه ژنو چنین اتفاقاتی دور از ذهن نبود و همان سناریو از سوی وزارت خارجه در حال تکرار است . وزارت خارجه بعد از صدور فکت شیت آمریکا در مذاکرات ژنو آن را تحلیل آمریکایی خواند اما با یک حرکت نرم رسانه ای و طی چند هفته بعد از مذاکرات موارد ادعای آمریکا را تائید نمود . در مورد مذاکرات لوزان نیر همین فرآیند در حال طی شدن است.
نکته حائژ اهمیت این است که به هر صورت خروجی مذاکرات لوزان یک بیانیه از سوی طرفین است و مهم توافق نامه نهائی در 10 تیر ماه امسال است . توافق نامه ای که دارای جایگاه حقوقی و رسمی است و مبنای عملکرد طرفین قرار خواهد گرفت .
در ادامه بر اساس 8 شاخص بیانیه لوزان را بررسی می نمائیم ، شاخص هایی که باید ملاک ارزیابی هرگونه توافقی باشد. این ملاک ها، در حکم اصولی است که امکان اندازه گیری درجه مطلوبیت بیانیه و تفاهمات بعدی را فراهم می کند.